مطالب عمومی سری اول

عاشقانه‌های تلخ: ۱۰ فیلم دردناک و ویرانگری که شما را از درون تکان خواهند داد [قسمت دوم]

هیچ وقت نباید قدرت فیلم رو در القای یه احساس خاص به مخاطب ندیده گرفت. تماشای یه فیلم خاص می تونه نوری باشه که شما رو از تاریکی نجات میده و یا شاید شما رو در تاریکی و پریشونی فرو ببرن. با تماشای یه فیلم دردناک می تونین عشق رو در درون خود حس کنین و یا حتی به یاد از دست رفتن عزیزانتون افتاده و در درون خود عزاداری کنین. حتی ممکنه یه فیلم شما رو ضربه فنی کرده و به کلی نابودتان سازه. فیلمایی تو ذهن شما باقی می مانند که زخمی عمیق رو در درون شما ایجاد می کنن، زخمی که شاید هیچ وقت درمون نیابد.

شاید دوست نداشته باشین بیشتر از یه بار این فیلما رو نگاه کنین اما واسه اینجور فیلمایی که نقشی خراب کننده روی شما دارن احترام خاصی قایل هستین. بعضی وقتا تنها یه صحنه خاص در این فیلما هست که به کلی دنیای شما رو تغییر داده و از دید روانی و عاطفی ضربه ای شدید به شما وارد می سازه. در ادامه این مطلب می خوایم شما رو با ۱۰ فیلم دردناک و تاثیرگذاری آشنا کنیم که با تماشای اونا صدای شکستن چیزی رو در درون خود خواهید شنید.

۵- آپ

وقتی که به فیلمایی فکر می کنین که می تونن سوراخی به اندازه یه گلوله در قلب شما بسازن فکر می کنین، فیلمایی که باعث می شن به تاریکی پناه برده و به زندگی خود فکر کنین، انتهای داستان فیلمه که معمولاً شما رو به این حال و روز میندازه یا دستکم احساسی که در طول تماشای فیلم بارها در شما به وجود میاد. این وسط اما انیمیشن «آپ» (Up) که ً واسه کودکان ساخته شده و داستان پیوسته عشق دوست داشتنی و شیرین کارل و الی رو روایت می کنه، از لحاط عاطفی بسیار تاثیرگذارتر، تلخ تر و البته ویرانگرتر از خیلی از فیلمای سینمایی مخصوص بزرگسالانه که در تموم طول دو ساعته خود شما رو زیر رگباری از پیاما و القائات دردناک قرار میده.

این انیمیشن با داستان دلگرم کننده عاشق شدن، به اشتراک گذاشتن رویاها و پیر شدن در کنار هم شروع می شه که در آخر به داستان غم انگیزی در مورد از دست دادن عزیزان و تنهایی ختم می شه.
هر چند شروع عاشقونه و زیبای فیلم شما رو به گریه میندازه، انتهای داستان هم طوری به طور کاملً متفاوت و به دلیلی کاملً عکس مورد اول دست شما رو به سمت جعبه دستمال کاغذی میبره.

۴- باید در باره کوین حرف بزنیم

اگه این روزا از فرانچایزهای بلاک باستری که ازرا میلر بخشی از اون هستش حال می کنین، باید از لنی رمزی و اقتباس بی اشکال اون از رمان «باید درباره کوین حرف بزنیم» (We Need To Talk About Kevin) تشکر کنین که اونو به عنوان یه بازیگر با استعداد به همه شناساند. ایشون در این فیلم نقش کوین رو بازی می کنه، یه نوجوون دارای مشکلات روانی که هر چند در اول شخصیتی بسیار ساده به نظر می رسه اما بعد از کشتاری که در مدرسه به راه میندازه به عمق شخصیت پیچیده اون اطلاع کامل پیدا می کنیم.
رفتارها و روابط پرتنش کوین، مخصوصا روابطش با مادر خود، که کم کم باعث شکل گرفتن یه شخصیت روانی و شیطانی در درون اون می شه بیشتر به یه فیلم ترسناک مثل س.

نقطه قوت و هوشمندانه داستان اورجینال فیلم اینه که مخاطب همه چیز رو از نگاه مادر شخصیت کوین می بینه که هر چند رفتار پرتنشی و پر از برخوردی با پسر خود داره و بر خلاف این که می دونه اون حیوان خونگی خواهرش رو کشته و به دلیل حسادت اونو کور کرده، اما هنوز پسر خود رو دوست داره.
آخرسر در بالاترین درجه فیلم -که شما رو حیرت زده می کنه- مشخص می شه که کوین نه فقط تعدادی از همکلاسی هاش رو با تیر و کمون کشته بلکه پدر و آبجی کوچکترش رو هم قبلاً کشته. تماشای داستانی به این هولناکی بسیار سخته و واسه مدتا با شما همراه میشه.

۳- لا لا لند

فیلمای موزیکال معمولاً داستانی عاشقانه داشته و حال شما رو خوب می کنن، فیلمایی که پر از آواز، رقص و شادیای ناتموم هستن. فیلم موزیکال «لا لا لند» (La La Land) هم تا حدودی حسی مشابه رو در شما بوجود میاره به خصوص وقتی که رابطه عاشقانه مایا و سباستین در بالاترین درجه خود قرار داره.
اما در شرایطی که فکر می کنین همه چیز اونطور که شما توقع دارین پیش میره یهو دیمین شزل زیر شما رو خالی کرده و هنگام برخورد با کف زمین دردی سخت رو در قلب خود احساس می کنین چون میفهمید که مایا و سباستین کنار هم باقی نمی مونن.

حقه ساختن اینجور موقعیتی با این تاثیر عمیق اینه که اونا یه بار از هم جدا شدن. از این رو شما فکر می کنین که رابطه اونا دیگه واسه همیشه ادامه داره.
همه چیز خوب پیش میره، عشق و ساحل و آسمون آفتابی و عصر طلایی هالیوود و یهو بووووم. یهو خود رو روی کف اتاق می بینین و صورتتون مانند صورت رمزی بولتون و بعد از شکست در مقابل جون اسنو در جنگ حرامزادها می شه، گویی با یه کامیون تصادف کردین. تموم زیباییا و عشقی که تا حالا از اون لذت می بردین یهو به غمی دردناک می رسه که درون شما رو می سوزونه. با نگاه و سر تکون دادن رایان گاسلینگ قلب شما می خواد از سینه بیرون بزنه اما چاره ای جز تقبل این واقعیت دردناک ندارین.

این نوشته را هم از دست ندهید :   گزارش مستند روزیاتو از ظهور تا سقوط پلاسکو

۲- زاخاری عزیز: نامه ای به یه پسر در مورد پدرش

مطمئنا فیلم «زاخاری عزیز: نامه ای به یه پسر در مورد پدرش» (Dear Zachary: A Letter To A Son About His Father) یکی از شخصی ترین فیلم هاییه که تا حالا ساخته شده.
کرت کوین به عنوان کارگردان فیلم هر نقشی  در پشت دوربین که فکر کنین رو رو دوش گرفته تا بتونه فیلم خود رو بسازه؛ نویسنده، تدوینگر و حتی سازنده موسیقی فیلم. این همه وسواس و تلاش بدین دلیله که قسمت بزرگی از این فیلم مستند در مورد بهترین دوستش اندرو باگبیه که به وسیله نامزد سابقش شرلی جین تمپل در سال ۲۰۰۱ به قتل رسید.

اول قرار بود که این فیلم دردناک تنها یه فیلم خونگی واسه زاخاری، پسر اندرو، باشه اما با شروع داستان، تمرکز کارگران تغییر کرده و با باز شدن داستانای جور واجور با یکی از بهترین، جذاب ترین و تراژیک ترین فیلمایی که تا حالا در مورد یه قتل واقعی ساخته شده روبرو میشیم. در حالی که اتفاقاتی که در دنیای واقعی اتفاق افتادن به اندازه خود ترسناک هستن، تاثیر این اتفاقات بر دیگر اعضای خونواده باگبیه که بیشتر از همه آدم رو در حیرت فرو برده و دل اونو به درد می آورد. انگار غم و سختیای به وجود اومده به وسیله مرگ اون پایانی نداره و تا چند سال بعد هم دست از سر خونواده بر نمی داره طوری که این خونواده و به خصوص والدین اون همیشه از ترسی به ترس دیگه می رسن.

درک اتفاقات این فیلم بسیار سخته و بعضی وقتا حتی مخاطب هم همراه با شخصیتای داستان احساس درموندگی می کنه اما در آخر به گریه خواهید افتاد چون در میون این همه ترس و غم و ناامیدی یهو کور سویی از امید پیدا می شه که میشه به این درد و رنج پایان بده. این کور طرف امید به درستی انعطاف پذیری روح آدم و مثبت اندیشی آدمای خوب و مهربانیه که به صورت شاخ به شاخ با آخر شرارت و خشونت مواجه شدن.

۱- ولنتاین غمگین

آدما همیشه کسی که دوست دارن رو آزار میدن.

فیلم «ولنتاین غمگین» (Blue Valentine) همین موضوع رو به شکل پیامی تلخ به بیننده القا می کنه.
داستان فیلم که در دو زمان متفاوت اتفاق می افته، داستان یه زوج جوون رو از همون اول عشقشون به تصویر میکشه و بعد در وقتی دیگه به سراغ رابطه اونا در انتهای ازدواجشون می پردازه. با بازیای خیره کننده و بی نقش رایان گاسلینگ و میشل ویلیامز، فیلم دردناک «ولنتاین غمگین» همزمان هم دل شما رو به درد آورده و هم می شکنه و از یه داستان عاشقانه قشنگتر و سرگرم کننده به یه دعوای حال به هم زن و غیرقابل باور در رابطه شخصیتای اصلی داستان می رسه.

نکته تراژیک و دردناک فیلم اینه که شخصیتای دین و سیندی نمی تونن دست از دوست داشتن و عشق به همدیگه بردارن اما همزمان هم نمی تونن مانع آزار دادن همدیگه شن و این در حالیه که دختر اونا این بین گرفتار مونده و راه فراری نداره. عشقه و نفرت، نیاز به دست کشیدن از عشقه و همزمان چنگ زدن به اون. در آخر اما پس از این همه کش و قوس، درست مانند شخصیتای داستان، شمام با پایان پیدا کردن ماجرا خیالتون راحت می شه و از این که در آخر همه چیز پایان یافته واسه همیشه خوشحال و راضی هستین.

واسه این مطلب سینمایی به این لینک مراجعه کنین.

۱۵ عجیب؛ فیلم‌هایی که همه منتظر اکران اون‌ها در پاییز ۲۰۱۸ هستن [قسمت اول]

۱۰ فیلم عاشقانه تاثیرگذاری که تماشای اون‌ها در دوران عشق و عاشقی پیشنهاد می‌شه

کابوسای زنده: ۱۰ فیلم ترسناک روانشناسانه برتر و جذاب سینما در قرن ۲۱ [قسمت اول]